دست نوشته هام...

دست نوشته های شخصی من، در مورد همه چیز....

دست نوشته هام...

دست نوشته های شخصی من، در مورد همه چیز....

مبارزین در سایه...

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۱۷ ب.ظ

سلام....

سریال ۲۴ رو تماشا کردین؟ یا کلا سریال‌ها و فیلم‌هایی که در اونها، یک نیروی مخصوص امریکا، هزار و یک تا مشکل براش پیش میاد، سخت ترین کارها رو انجام میده، اولین نفریه که از مسائل خبر داره یا وارد میشه تا مشکلات رو حل کنه؟؟؟ مهم ترین و جذاب ترین نکته‌اشون هم اینه که اگر مشکلی براشون پیش میاد،دولتشون میگه ما این بابا رو نمی‌شناسیم!!:)

چند وقت پیش، خبر اومد که یه بابایی به اسم جردن متسون، که قبلا توی مرینز امریکا خدمت کرده، به سوریه شهر عین العرب(کوبانی) رفته تا در کنار YPG علیه داعش بجنگه...

خوب، این خیلی عجیبه!!!! یه نفر، نیروی نظامی امریکایی تنهایی با یه خبرنگار بیاد سوریه و بجنگه؟؟؟ اما این اولین بار نیست که این اتفاقا می‌افته...توی این تاپیک، اینبار میخوام با تعریف یه عملیات مشابه و حواشی‌اش و بررسی کلی این اقا جردن، یه نتیجه گیری کلی بکنم از نحوه‌ی احتمالی عملیات کردن ارمی اسپشل فورسز (Us Special Forces) و استفاده و استخدام اونها...

قبل از هر چیز، و با توجه به حواشی شدید تاپیک های دیگه‌ای که به همین شکل نوشتم، میخوام بگم اینها صرفا نتایج شخصیی هست که من به دست اوردم بر اساس اطلاعاتی که من در دست دارم... ممکنه درست باشه، ممکنه غلط باشه یا هر چیزی...شما ازادید که برداشت خودتون رو داشته باشید! :)

توی فیلمها و عکس‌های نظامی دیدین این تیپ نیروهای نظامی رو؟ عینک افتابی، ریش، بدون کلاه خود، پیرهن غیر نظامی مشکی، شلوار کتان سفید یا کرم، یه جفت بوت نظامی و یه کلاش تو دستش؟؟؟ معلومه که دیدین!! تا حالا از خودتون پرسیدین از کی تا حالا نیروی نظامی ریش میذاره؟!‌:) (البته بیرون از ایران! و مشخصا در غرب!)...؟ یا پرسیدین که این تیپ کول! و با حال رو کی استفاده میکرده و چطوری مد شده؟؟؟
در سال ۲۰۰۱، بعد از حملات ۱۱ سپتامبر، هنوز ارتش امریکا و ناتو اماده‌ی حمله نبود...هنوز هیچ اتفاقی نیوفتاده بود! ولی رسانه های امریکایی رسما منفجر شدن از خبر ورود نیروی/نیروهای مخصوص امریکایی به افغانستان...

نیروهای رزمی خصوصی در این روزها...
جاناتان ایدیما، اولین نیروی نظامی امریکایی که از طریق تاشکند ازبکستان، همراه با یک خبرنگار تلویزیونی و یک افسر سابق نظامی!(خود جان ایدیما هم در اون زمان در استخدام ارتش امریکا نبود!) به اسم خدمات انسان دوستانه! سه نفری وارد افغانستان شدند...(هرچند در واقع، کمک های انسان دوستانه، تجهیزات و اسلحه برای نیروهای شمالی بود!! که ایدیما محل دراپ اونها رو مشخص میکرد)
اولین عکس‌های از نیرویی با عینک افتابی و پیرهن مشکی و شلوار سفید! و ریش و کلاش در دست مال ایشون بود... خیلی سریع اینترنت و شبکه های خبری رو در نوردیدن!! فیلمی که ایدیما گرفته بود در شبکه های خبری امریکا به شدت مورد توجه قرار گرفت! فیلمی از تمرین نیروهای القائده در یک کمپ نظامی، تمرین تیراندازی و حرکت و پاکسازی ساختمون ها به روشی شبیه به امریکایی ها...
سه سال بعد، اقای جاناتان ایدیما در حالی که یک سری عضو القائده و طالبان رو داشت به شدت شکنجه میکرد جلوی دوربین، توسط نیروهای افغان دستگیر شد...
اولین اتفاق این بود که امریکا یادش افتاد تا بعد از ۳ سال، هرگونه ارتباط جان ایدیما با ارتش و نیروی مخصوص امریکا رو تکذیب بکنه! :)
او با همون ظاهر و با عینک افتابی در دادگاه حاضر شد و به زندان محکوم شد...
ارتش امریکا اعلام کرد که ایشون رو در اواسط دهه‌ی ۹۰ از ارتش اخراج کرده و ایدیما هیچ ارتباطی با اونها نداره...
گرچه هیچوقت حاضر نشد که توضیح بده که چرا وقتی ایدیما و تیمش در ازبکستان دستگیر شدند، نماینده‌ی سفارت امریکا طی درخواستی رسمی از ازبک ها خواست که اونها ازاد بشن و بهشون در ورود به افغانستان کمک کرد!



جان ایدیما و ظاهرش در دادگاه!


در فیلمی دیدم، که یک مستند ساز انگلیسی به شدت علاقه نشون داد تا با ایدیما صحبت بکنه در زندان!! ایدیما در بندی اختصاصی همراه با ۴ نفر دیگه، در حالی زندانی بود که مبلمان چرم، شیشه های مشروبات الکی، غذای با کیفیت، سیگار برگ و تلویزیون داشت...
ایدیما به مستند ساز گفت من زندانی نیستم! خودم میخوام اینجا باشم!! و بعد، برای اثبات حرفش، با مستند ساز تا دم در بیرونی زندانی اومد و مستند ساز سوار ماشین شد و از زندان رفت بیرون!!!! :))) به قولی، او در یک هتل به سر میبرد هرچند، این هتل در داخل یک زندان باشد...


صحنه‌ای از فیلم GFH، ایدیما در زندانی با مبلمان و میز و کتابخانه! :)


در سال ۲۰۰۶، ایدیما با حکم حامد کرزی و پس از ۲ سال زندان ازاد شد و خاک افغانستان رو ترک کرد...
خوب، حالا شاید سوال ایجاد بشه که چرا در دهه‌ی ۹۰ اخراج شده بود از ارتش؟؟؟؟
ایدیما در اواسط دهه‌ی ۹۰، از کارگردان و تیم تهیه‌ی فیلم Peacemaker شکایت کرد و گفت، این عملیات رو من انجام دادم و جزئیاتش رو به شماها دادم! و شما فیلمش رو به این شکل ساختید و اسمی از من نبردید!!
در این عملیات، که ظاهرا واقعا صورت گرفته، نیروهای/نیروی مخصوص امریکا، موفق میشن کلاهک های اتمی رو از یک قطار روس خارج بکنن و بدزدن... البته این شکایت به نتیجه نرسید و نهایتا دادگاه با توجه به انفجار اتمی در فیلم و مسائلی دیگه، اعلام کرد فیلم از روی عملیات ایشون ساخته نشده...
ارتش هم بعد از این مسائل، ایدیما رو اخراج کرد به جرم درز اطلاعات حساس...


بعد از این اخراج، شرکت تولیدی جان ایدیما تا سال ۲۰۰۱ جزو اولین و بزرگ‌ترین شرکت هایی بود که به اموزش و تجهیز نیروهای ویژه‌ی امریکایی میپرداخت!
جان ایدیما، در سال ۲۰۱۲ بر اثر بیماری ایدز در نیومکزیکو دار فانی رو وداع گفت...

خوب، این داستان روایی و سریعی که من تعریف کردم، ممکنه لازم بشه بعدا یه تاپیک کامل در خصوص اعمال و رفتار های عجیب و غریبش و حواشی بیشماری که داشت درست بکنم ولی فعلا، بحث چیز دیگه ای هست...

اتفاقاتی که افتاد، به ترتیب اینهاست:
یک نیروی عادی(رزرو ارتش!) از ارتش اخراج میشه!
به استخدام نیروهای مخصوص SF در میاد و اموزش می‌بینه...
بعد از چند سال که به اسم نیروی مخصوص امریکا در افغانستان عملیات میکنه، شبکه های تلویزیونی اخبار و تصاویر اعلام شده از طریق او رو پخش میکنن و به اسم ارتش و نیروی مخصوص هم پخش میکنن، بالاخره ایدیما توسط افغان ها دستگیر میشه...
دولت و ارتش امریکا اسناد و مدارکی رو نشون میده که این شخص، اخراج شده بوده، تحت حمایت امریکا نبوده، و به صورت شخصی فعالیت میکرده و اتفاقا ارتش باهاش دشمنی و مشکل داشته و او رو اخراج هم کرده!!
اسنادی درز میکنه که سفارت امریکا در ازبکستان به ایدیما کمک کرده از زندان خارج بشه و حتی او رو به افغانستان می‌فرسته، و دولت امریکا در این خصوص نظری نمیده...

حالا، بذارید یه پرونده‌ی دیگه رو از اخر شروع کنیم به اول بخونیم....



یه نیروی عادی (درجه‌ی سرباز صفر! PFC)  مرینز امریکا...
استخدام ۲۰۰۶، اخراج ۲۰۰۷!
دلیل اخراج: حفاظتی! عنوان نمیشود...

سابقه‌ی عملیاتی:
می ۲۰۰۶: اموزش در فروت بنینگ، و فورت براگ( فورت براگ، مرکز اموزش نیروهای مخصوص امریکا و مقر نیروهای مخصوص ارتش هم هست! :))) )...
مارس ۲۰۰۷ تا نوامبر ۲۰۰۷( تقریبا ۱ سال!) اموزش در فورت پولک!( ۱۰‌ام زرهی،  گردان دوم از تیپ ۳۰ام پیاده)
و در نهایت خروج از ارتش...

مدال ها:
مدال سرویس دفاع ملی... (National Defense Service Medal)
مدال جنگ علیه تروریسم( Global War on Terrorism Medal)
پچ خدمت ارتش...(Army Service Ribbon)
پچ دوره‌ی چتر بازی(Parachutist Badge)

عدم موافقت برای عملیات خارج از مرز های امریکا...





خوب، هیچ چیزی عجیب نیست...
اما، اگر من به شما بگم این کسی که داریم در موردش حرف میزنیم، اقای جردن متسون هست که به صورت داوطلبانه! و بدون حقوق! به خطرناک ترین نقطه‌ی کره‌ی زمین یعنی سوریه! و اونهم بدترین جاش، یعنی محلی که تحت حمله‌ی داعش هست اومده تا بجنگه، ایا تعجب نمی‌کنین که جردن کجا و جنگ با داعش اونم تو سوریه کجا؟؟

نمی‌پرسید که یه نیروی اخراج شده، چرا باید توجه رسانه‌ای به خودش جلب بکنه؟!‌:) (یه جورایی یه ژورنالیست اختصاصی همراهش هست که ازش عکس میگیره و پخش میکنه...)

به هر صورت، رفتار امریکا در این خصوص، ظاهرا خیلی جالبه....
یعنی در ابتدا نیروها اخراج میشن یا کنار گذاشته میشن، جوری که هر اتفاقی افتاد، بهانه‌ای برای دولت واسه جدا کردن خودش از اینا داشته باشه...بعد اینها رو وارد سازمان رزم نیروهای مخصوص میکنه...

----------
نیروهای مخصوص(معروف به گرین برتس!)، بر خلاف یگان های ویژه‌ای مثل دلتا فورس و نیوی سیلز، خیلی کمتر عملیاتی هستن و بیشتر کاربرد اطلاعاتی دارن... یعنی این نیروها اعزام میشن برای اینکه یه عده از محلی ها رو اموزش بدن و اماده‌ی جنگ چریکی و این مباحث... در حقیقت، این افراد، اموزششون تخصصا برای جنگ با تجهیزات سبک(بدون پشتیبانی سنگین، یا پشتیبانی خیلی کم!) هستن و معمولا وابسته هستن به بومیان محلی که همراهشون کار بکنن...

کنار هم قرار دادن قطعات پازل، نشون میده که جردن متسون احتمالا از نیروهای مخصوص ارتش امریکاست که به سوریه اومده تا هدایت بخشی از نیروهای YPG رو به دست بگیره و در اموزش و طرح ریزی های عملیاتی اونها رو همراهی بکنه...
جردن در جریان یکی از عملیات‌ها، مورد اصابت ترکش یک خمپاره‌ی داعش قرار گرفت و در حال حاضر در بیمارستان بستری هست.




در خصوص نیروهای مخصوص، قبلا تاپیکی در سایت میلیتاری کار کرده بودم که یه گروهان از نیروهای مخصوص (SF) موسوم به گرین برت ها حامد کرزی رو وارد افغانستان میکنن و مشخصا از پشتیبانی مردم محلی برای جنگ با طالبان استفاده میکنن در چند مرحله تا حامد کرزی رو به پایتخت میرسونن...

جان ایدیما
فیلم Guns for hire (مستندی که با ایدیما در زندان صحبت میشه!) تماشا
مصاحبه‌ی جردن متسون در خصوص نحوه‌ی اومدنش به سوریه و دلایلش. تماشا
مصاحبه‌ی دیگه‌ی جردن... تماشا
  • جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۱۷ ب.ظ
  • Senaps

نظرات  (۲)

هی بوی.ایتس سولی جون.من علاقم تین ایج مدیاس.اومدم ببینم از داعش چی پیدا میشه الان اینجام...احتمالا برای شما گان بو یز بچگونس ولی من فرق SF و Green brets نیدونم مگه چیه؟؟؟وات داز YPK استند فر؟یعنی یو اس هر جا بخواد بره دعوا کنه اول یکی رو میفرسته مردمو سازماندهی کنه بعد یازده نفر میفرسته سراغ پرزیدنت اونجا سر و سامونش میده بعد لشکر کشی؟الان این جردنه علیه داعش میجنگه آدم خوبه اس یا آدم بده؟مگه یو اس با اسد مشکل ندارن پس این کمکا چیه؟؟؟؟برا صدام همین گان پارتی برقرار بوده؟؟؟دمت قیژ
پاسخ:
عرض شود که گرین بریت، اسمی کوچه خیابونی همون SF یا اسپشل فورسز هستش...

YPG به نیروهای دفاع مردمی کردستان سوریه گفته میشه...

به صورت معمول، امریکا برای هر جنگی( از زمان جنگش با هیتلر!) یه عده رو میفرسته که مردم رو علیه دولت مرکزی شورش کنن و وضعیت رو بهم بزنن.... یه عده‌ی دیگه رو میفرسته که مردم رو مسلح کنن و درگیری داخلی راه بندازن... نهایتا لشکر کشی میکنه و از شخص یا اشخاصی برای رسیدن به قدرت حمایت میکنه و اسمشون رو میذاره نمیانده‌ی مردم...

باید دید عمو جردن با چه هدفی اونجاست... طبق تئوری من، جردن الان سوریس تا به کردها کمک که و اموزششون بده و تسلیحشون کنه با کمک دولت امریکا و سایر کشورها و مطمئن بشه که نه داعش و نه بشار اسد و نه هیچ کس دیگه‌ای دستش به کردستان سوریه نمیرسه و اون منطقه خودمختار میشه تا بعدا در کشور کردستان که از ایران و عراق و ترکیه تجزیه میشه، حل بشه و کشور کردستان بزرگ رو تشکیل بده...
جو گرفت منو یادم رفت!جریان دزدی کلاهک های روسی چی بوده؟؟؟
پاسخ:
یه سری کلاهک اتمی بعد از فروپاشی شوروی ظاهرا دزدیده شده؟! :))) ماجرای دقیقش مشخص نیست...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی